طرح صلح فرانسه و تهدیدات پیش روی انتفاضه قدس
محمدمحسن فایضی/ کارشناس اندیشکده راهبردی تبیین چهارشنبه, 15 اردیبهشت 1395 ساعت 15:52
اضافه کردن دیدگاه جدید چاپ
طرح صلح فرانسه و تهدیدات پیش روی انتفاضه قدس
مطرح شدن طرح صلح فرانسه در قالب طرح صلح عربی در سال 2002 از سوی کشوری نزدیک به کشورهای محور سازش عربی منطقه و مخالف مقاومت در غزه، سناریو دچار نمودن انتفاضه به یک دستاورد نمایشی بر روی کاغذ چون اسلو و شرمالشیخ پس از انتفاضههای اول و دوم در کنار سناریو عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را تقویت مینماید.
گفتگو، طرح صلح و عباراتی از این دست، همواره پس از شدت گرفتن جریان مقاومت و روحیه جهادی در فلسطین بیشتر از قبل مطرح میشود. توافق اسلو پس از انتفاضه نخست، توافق شرمالشیخ و تثبیت قدرت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری پس از انتفاضه دوم را میتوان نمونههایی از پایان ناخوش انتفاضههای گذشته دانست. با گذشت نزدیک به هفت ماه از انتفاضه سوم، طرح صلح دیگری مطرح شده است. طرحی معروف به طرح فرانسه، بهطور ضمنی ذهنها را به تلاش برای کنترل انتفاضه سوم و دچار نمودن این جنبش اجتماعی به دو نوع پیشین خود یعنی انتفاضههای سنگ و مسجدالاقصی سوق میدهد. در این نوشتار به بررسی ماهیت این طرح و واکنش بازیگران به آن خواهیم پرداخت.
1- ماهیت طرح صلح فرانسه و واکنش گروههای فلسطینی مخالف آن
این طرح در بهمنماه سال گذشته از سوی فابیوس وزیر خارجه سابق فرانسه بهطور رسمی مطرح شد. روزنامه هاآرتص در همان مقطع در یادداشتی مدعی شد در دیداری میان دیپلماتهای فرانسوی و صهیونیستی، جزئیات طرح فرانسه به اطلاع سران رژیم صهیونیستی رسیده است. هاآرتص طرح فرانسه را شامل سه مرحله معرفی نمود:
1- رایزنی با رژیم صهیونیستی، فلسطینیها و سایر کشورها درباره ایده این نشست و محتوای آنکه قرار است در فوریه و مارس برگزار شود.
2- برگزاری نشست در پاریس با حضور گروههای حامی مذاکرات میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیها. قرار بود فرانسه این نشست را در مارس و آوریل ۲۰۱۶ بدون حضور صهیونیستها و فلسطینیها برگزار کند.
3- برگزاری نشست بینالمللی صلح در پاریس در ماه ژوئن یا جولای که در واقع از سرگیری مذاکرات میان اسرائیل و فلسطینیها به شمار میآید.[1]
پس از مطرح شدن طرح فرانسه برای صلح میان فلسطین و رژیم صهیونیستی سال گذشته از سوی فابیوس، جان مارک آیرولت وزیر خارجه کنونی فرانسه در نشست مطبوعاتی خود در ابتدای اردیبهشت ماه طرح کلی فرانسه را بار دیگر مطرح نمود. آیرولت اساس و مبنای این طرح را طرح صلح عربی در سال 2002 اعلام نمود. فرآیند این طرح بهگونهای است که نخست در 10 خرداد وزرای 20 کشور و مسئولانی از اتحادیه اروپا و سازمان ملل در نشستی بدون حضور طرفین مناقشه یعنی فلسطین و رژیم صهیونیستی تشکیل خواهد شد. آنگاه در نیمه دوم سال میلادی نشستها با حضور طرفین ادامه خواهد یافت.[2] طبق گزارش روزنامه فیگارو فرانسویها مایلاند این طرح را ابتدا در شورای امنیت به رای بگذارند تا با کسب یک پشتوانه محکم حقوقی و دیپلماسی بتواند به کار خود ادامه دهد. فیگارو در گزارش خود یادآوری مینماید که این اتفاق تا پیش از ده تیرماه (یک ماه پس از اجلاس سراسری نخست) رخ نخواهد داد. در این طرح مدت زمانی حداکثر 18 ماهه را بهمنظور دستیابی به راه حل عادلانه، همیشگی و فراگیر از طریق مذاکرات تعیین شده است.[3]
اشاره مستقیم آیرولت به طرح صلح عربی که از سوی عربستان در سال 2002 پیشنهاد شد، جای تامل و بررسی بیشتری را ایجاب میکند. طرح صلح عربی خواستار عقبنشینی صهیونیستها تا مرزهای قبل از 1967 طبق قطعنامههای 242 و 338 سازمان ملل و ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس شرقی است. آنگاه در مقابل، تمام کشورهای اتحادیه عرب نزاع خود را با صهیونیستها خاتمه و شناسایی این رژیم و عادیسازی روابط با آن را آغاز خواهند نمود. این طرح در حقیقت پذیرش طرح مشهور راهحل دو دولت[4] است که همواره مورد حمایت اروپاییها و آمریکاییها است.
طرح صلح فرانسه تفاوتهایی با طرح صلح عربی دارد. در طرح فرانسه بهصراحت سخن از «احترام به حاکمیت کشور فلسطینی عاری از سلاح» به میان آمده است. ایجاد دولت فلسطینی بدون سلاح، یک امتیاز بزرگ برای صهیونیستها محسوب میشود. همچنین در طرح فرانسه بهصراحت سخن از پذیرش «رژیم صهیونیستی» بهعنوان یک کشور یهودی، تامین نیازهای امنیتی، تدوین معیارهایی توسط هر دو طرف برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و مبارزه با تروریسم (مقاومت) مطرح شده است. پذیرش «رژیم صهیونیستی» با هویت یهودی در کنار اتخاذ تدابیر امنیتی و سرکوب مقاومت غزه از دیگر امتیازات این طرح برای صهیونیستها است.[5]
این طرح با واکنش شدید گروههای مقاومت و برخی دیگر از گروههای فلسطینی همراه شد. سامی ابوزهری عضو ارشد حماس اعلام کرد: «ما این طرح را رد میکنیم و آن را خدمتی مجانی به رژیم اشغالگری میدانیم که روزبهروز ظلمش به ملت فلسطین بیشتر میشود.» همچنین جمیل شحاده، عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین، اعلام کرد رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین طرح مذکور را به آنها ارائه نداده و دیدگاه واضحی درباره آن وجود ندارد. این درحالی است که ابواحمد فواد، معاون دبیرکل جبهه مردمی، اعلام کرده بود محمود عباس این طرح را به کمیته عربی ویژه پیگیری صلح ارائه داده است و سپس از سوی فرانسه ارائه شده است. در همین راستا، «خضر حبیب» از اعضای ارشد جهاد اسلامی فلسطین درباره خطرناک بودن این طرحها و امتیازاتی که در آن داده میشود، هشدار داد.[6]
توافق اسلو پس از انتفاضه نخست، توافق شرمالشیخ و تثبیت قدرت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری پس از انتفاضه دوم را میتوان نمونههایی از پایان ناخوش انتفاضههای گذشته دانست. خواست دو طرفه تشکیلات خودگردان و دولت نتانیاهو برای آغاز مذاکرات، انتفاضه سوم را تهدید میکند. تهدید پیش روی این انتفاضه پیمودن مسیر توافق اسلو پس از انتفاضه دوم است.
2- رژیم صهیونیستی و طرح صلح فرانسه
1-2- راهحل دو دولت
مبنا و اصل طرح صلح پیشنهادی فرانسه، تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی است. راهحل دو دولت همواره مورد بحث و اختلاف در جامعه نخبگانی و تصمیمسازان رژیم صهیونیستی بوده است. بسیاری از راستگرایان مخالف این طرح هستند و آنچه آنان را نسبت به طرح فرانسه نگران مینماید، تصویب طرحی دیگر در شورای امنیت مبنی بر پذیرش دولت فلسطینی تا مرزهای پیش از 1967 و تشدید فشارها خصوصاً از سوی برخی کشورها و گروههای اروپایی علیه آنها است.
همواره یکی از اصلیترین موضوعاتی که میان صهیونیستها اختلافبرانگیز بوده، ایده تشکیل دو دولت است. موافقان دو دولت استدلال میکنند که به دلیل اقلیت جمعیتی، تشکیل یک دولت یهودی در کل سرزمین فلسطین امکانپذیر نیست و لذا باید یک بخش را یهودیسازی نمود و دولت خالص صهیونیستی- یهودی را تشکیل داد. یکی از موافقین این استدلال شیمون پرز رئیسجمهور سابق رژیم صهیونیستی است که ضمن انتقاد به عدم تلاش برای ایجاد دو دولت توسط نتانیاهو، میگوید: «بهتر است در بخشی از این سرزمین یک کشور یهود داشته باشیم تا اینکه کل این سرزمین را بدون یک کشور یهود در اختیار داشته باشیم. رژیم ما باید به خاطر خودش راهحل دو کشوری را اجرا کند چراکه اگر قرار باشد اکثریتمان را از دست بدهیم، همانند امروز که با یکدیگر از نظر تعداد برابر هستیم، نمیتوانیم بهعنوان یک کشور یهود یا یک کشور دموکراتیک باقی بمانیم. این مهمترین مسئله است و متأسفم که دولت تلآویو برعکس آن را انجام میدهد.»[7]
مخالفین دو دولت در راهحل راهبردی خود مسیر دیگری را توصیه میکنند و در مقابل موافقان استدلالهای دیگری دارند. این طیف معتقد است، بازگشت به مرزهای 1967 ضمن عقب نشینی از آرمانهای صهیونیسم، این رژیم در معرض تهدید گروههای مقاومت و خارج شدن امنیت از سوی رژیم صهیونیستی خواهد شد و ما نباید اشتباه عقبنشینی از غزه را بار دیگر تکرار کنیم. لیبرمن وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی میگوید: «هرکس که تصور میکند بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ میتواند راهحلی برای پایان مناقشه باشد، یک متوهم است.»[8] همچنین باراک راوید، روزنامهنگار صهیونیست و لیبرال روزنامه هاآرتص، تهدید میکند: «اگر شما کشوری با دو ملت داشته باشید، چاقوزنی به امری روزمره بدل خواهد شد»[9] لذا آنچه مانند دیگر طرحهای صلح، جامعه صهیونیستی را با آن مواجهه خواهد نمود، پذیرش دو دولت است. این طرح در صورتی که به تصویب شورای امنیت برسد، طیف مخالف راه حل دو دولت را بیش از پیش در مقابل موافقان آن قرار خواهد داد و شکاف جامعه سیاسی در رژیم صهیونیستی پر رنگتر خواهد شد.
2-2- شکست دیپلماسی و سیاسی برای نتانیاهو
پس از مطرح شدن طرح صلح فرانسه دفتر نتانیاهو طی بیانیهای بهطور رسمی این طرح را بهطور کامل رد نمود. نتانیاهو ضمن طرح اعلام نمود: «ما آماده آغاز فوری و بدون قید و شرط مذاکرات با تشکیلات خودگردان فلسطین هستیم و موضع ما این است که بهترین راه برای پایان دادن مناقشه میان با فلسطین مذاکرات مستقیم و دوجانبه است.» نتانیاهو در پایان یادآور شد، سایر ابتکار عملهای سیاسی جز مذاکره مستقیم، باعث میشود که فلسطینیها از میز مذاکره فاصله بگیرند.[10]
پس از نامه نتانیاهو یکی از اعضای کنست با حمله به نتانیاهو، این طرح را نشاندهندهی فصل زمستان سیاسی و دیپلماسی نتانیاهو و دولت بدون آینده و بدون امید او دانست.[11] تهدید فرانسه مبنی بر به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی در مقابل مخالفت صهیونیستها از طرح، موجب آغاز انتقادهای داخلی و بینالمللی علیه نتانیاهو شده است. برخی منابع و محافل سیاسی تلآویو هشدار دادهاند که مخالفت نتانیاهو با این طرح، موجب آغاز دوران جدید انزوای سیاسی و دیپلماسی این رژیم در مقابل اروپا خواهد شد. تحلیلگران صهیونیست این وضعیت را شکست دیگری برای نتانیاهو و دولت او میدانند زیرا با توجه به موضعگیری رسمی و رد این طرح پیش از آغاز باری دیگر صهیونیست را در اتهام شکست مذاکرات و گفتگو قرار میدهد.[12] این چالش زمانی جدیتر خواهد شد که جان کری بهعنوان نماینده آمریکا در نشست سران خارجه برای بررسی اولیه این طرح حاضر شود.
3-2- موضع آمریکا و چالشی درگیر برای دولت نتانیاهو
اوباما زمانی که در سال 2009 با شعار «تغییر» وارد کاخ سفید شد، تلاشهای زیادی به منظور حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی انجام داد. اوباما در سال نخست ورود خود به کاخ سفید، بحث راهحل دو دولت و توقف شهرکسازیها را مطرح نمود که با واکنش نتانیاهو مواجعه شد. نتانیاهو مبنا قرار گرفتن مرزهای 1967 برای مذاکره با فلسینیها را کاری غلط و موجب آسیب پذیر شدن رژیم صهیونیستی دانست. [13]
جان کربی سخنگوی جان کری در سؤال خبرنگاران در مورد طرح فرانسه با عدم اظهار نظر صریح، پاسخ داد در مورد حضور جان کری و حمایت آمریکا از این طرح هنوز تصمیمگیری نشده است. این موضع رسمی نشاندهندهی ناراحتی کاخ سفید از ناکامی طرح صلح جان کری در سال 2014 است. طرحی که به باور بسیاری عدم توقف ساخت شهرکسازیها و تداوم رفتار تخریب گرایانه نتانیاهو به شکست انجامید. طرح فرانسه بسیار به طرح صلح جان کری مشابهت دارد. طرح جان کری با توقف شهرک سازیها آغاز میشد و طرح فرانسه با گفتگوی سران و مسئولان قدرتهای جهانی بدون حضور رژیم صهیونیستی و فلسطین است. اصلی ترین اختلاف مهم و اساسی میان طرح جان کری با فرانسه، پذیرش «رژیم صهیونیستی» به عنوان یک دولت دموکراتیک است درحالی که در صلح فرانسه به صراحت سخن از «رژیم صهیونیستی» به عنوان دولتی یهودی به میان آمده است. اوباما نیز در سخنانی به تاکید بر دموکراتیک بودن نه یهودی بودن «رژیم صهیونیستی» میگوید: «من هنوز اعتقاد دارم راه حل دو دولت نه تنها برای صلح میان رژیم صهیونیستی و فلسطین که برای امنیت بلندمدت رژیم صهیونیستی بهعنوان یک حکومت دموکراتیک یهودی حیاتی است.»[14]
به دلیل مخالفت رسمی نتانیاهو با طرح، حضور جان کری یا نماینده وزارت خارجه آمریکا پیام تشدید اختلاف میان رژیم صهیونیستی و آمریکا را مخابره خواهد نمود. همچنین در صورتی که کاخ سفید به دلیل مطرح شدن هویت یهودی برای «رژیم صهیونیستی» با این طرح مخالفت نماید، یکی از اصلیترین خطقرمزهای دولت نتانیاهو مورد چالش قرار خواهد گرفت. این تنش بار دیگر دولت نتانیاهو را در حوزه دیپلماسی و روابط با آمریکا مورد نقد قرار خواهد داد.
محمود عباس امید دارد، شرایط انتفاضه و ترس صهیونیستها از این انتفاضه، نتانیاهو را بهپای میز مذاکره برگرداند تا شاید ضمن کسب مشروعیت بیشتر، مقاومت در غزه را با کمک دیگر بازیگران منطقهای به بهانه اجرای صلحی جدید، تحت فشار قرار دهد. ملموسترین واکنش محمود عباس به طرح فرانسه، انصراف از ارائه شکایت علیه شهرک سازیهای رژیم صهیونیستی به شورای امنیت بود.
3- تشکیلات خودگردان و طرح صلح فرانسه
پس از آنکه در آوریل 2014 آخرین دور مذاکرات تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا (طرح جان کری) پس از 9 ماه به شکست انجامید، تاکنون مذاکراتی انجام نشده است. محمود عباس هویت و مشروعیت او وابسته به روند مذاکرات صلح و حل مناقشه با گفتگوی مستقیم است؛ زیرا تشکیلات خودگردان زائیده توافقهای اسلو و شرمالشیخ بهمنظور راه حل سیاسی است.
محمود عباس پیش از آغاز انتفاضه، در دیدار خود با اولاند، رئیسجمهور فرانسه، ضمن هشدار به آغاز انتفاضهای جدید در فلسطین به دلیل تداوم حملات به مسجدالاقصی، از نتانیاهو خواست مسیر خطرناک کنونی را متوقف نماید. همچنین محمود عباس در سفر آبانماه سال گذشته خود به مصر پس از آغاز انتفاضه قدس، ضمن اعتراف به تلاش برای از سرگیری مذاکرات گفت: «اگر مذاکراتی که در راستای دستیابی به صلح باشد، قطعاً ما آماده شرکت در آن هستیم و درخواستهای اولیهی ما برای آغاز این مذاکرات شامل توقف شهرکسازی رژیم صهیونیستی و آزادی ۳۰ اسیر فلسطینی که پیش از معاهده اسلو بازداشت شدهاند، خواهد بود و پس از آن در مورد مرزبندی، مسئلهی امنیت، قدس شریف و پناهندگان فلسطینی به گفتگو خواهیم نشست.»[15] این سخنان بهخوبی مشخص میکند که انتفاضه موجب شده است محمود عباس این فرصت را مغتنم شمارد و با پیششرطی که بخشی از جامعهی فلسطینی را نسبت به مذاکره حین انتفاضه اقناع مینماید، وارد گفتگو با رژیم صهیونیستی شود. هرچند تاکنون شروع مذاکرات از سوی نتانیاهو با مخالفت روبرو شده است، اما تشکیلات خودگردان بهخوبی میداند که حیات او به سرانجام رساندن اصلیترین ادعا یعنی حل بحران فلسطین از طریق سیاسی و دیپلماتیک وابسته است و این امر تنها با تداوم همکاری سیاسی و امنیتی با رژیم صهیونیستی اتفاق خواهد افتاد. لذا میتوان ولع و اصرار محمود عباس برای آغاز طرح صلح فرانسه را نظارهگر بود. البته ذکر این نکته هم ضرورری است که محمود عباس همواره مخالف به رسمیت شناختن دولت یهودی است این درحالی است که یکی از اصلیترین موضوعات مطرح شده در طرح صلح فرانسه، پذیرش دولت یهودی است.
رژیم صهیونیستی سعی دارد انتفاضه را با کمک امنیتی نیروهای تشکیلات خودگردان کنترل نماید. سرکوب انتفاضه سوم از طریق فشار توأم با مهار که اکنون از سوی رژیم صهیونیستی در حال اجراست، گزینهای مطلوب برای تشکیلات خودگردان نیست؛ زیرا در این سناریو هرچند وابستگی رژیم صهیونیستی به محمود عباس بیشتر و هزینهی حذف یا جایگزینی سازمان تحت نظرش برای رژیم صهیونیستی افزایش خواهد یافت، اما تداوم تقابل امنیتی نیروهای خودگردان با مردم فلسطین و کرانهی باختری، از محبوبیت و مشروعیت او خواهد کاست و ترس اصلی محمود عباس از انتفاضه و شورش علیه خودش نیز به واقعیت نزدیکتر خواهد شد. لذا محمود عباس همانگونه که بسیار از مذاکرات حمایت نموده است از طرح فرانسه حمایت خواهد نمود. محمود عباس امید دارد، شرایط انتفاضه و ترس صهیونیستها از این انتفاضه، نتانیاهو را بهپای میز مذاکره برگرداند تا شاید ضمن کسب مشروعیت بیشتر، مقاومت در غزه را با کمک دیگر بازیگران منطقهای به بهانه اجرای صلحی جدید، تحت فشار قرار دهد. ملموسترین واکنش محمود عباس به طرح فرانسه، انصراف از ارائه شکایت علیه شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی به شورای امنیت بود.[16]
4- تهدید انتفاضه قدس
خواست دوطرفه تشکیلات خودگردان و دولت نتانیاهو برای آغاز مذاکرات، انتفاضه سوم را به خطر سرنوشت دو انتفاضه پیشین نزدیک نموده است. مطرح شدن طرح صلح فرانسه، از سوی کشوری نزدیک به کشورهای محور سازش عربی منطقه و مخالفت مقاومت در غزه، سناریو دچار نمودن انتفاضه به یک دستاورد نمایشی بر روی کاغذ توافق چون اسلو و شرمالشیخ پس از انتفاضههای اول و دوم را تقویت مینماید. این سناریو وقتی بیشتر تقویت میشود که این طرح از سوی یکی از کشورهای نزدیک به سعودیها و در قالبی شبیه به طرح صلح عربی بیان میشود.
اظهارات بیپرده انور عشقی سفیر پیشین سعودیها در آمریکا، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک و حقوقی خاورمیانه واقع در جده و شخصیت نزدیک به صهیونیستها، سناریو عادیسازی روابط اعراب به بهانه طرحی جدید را نشان میدهد. انور عشقی که در ماههای اخیر با دیدار علنی خویش با دوری گلد مدیرکل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی، باب جدیدی به روی روابط اعراب و سعودیها گشود در گفتگوی خود با شبکه الجزیره ضمن حمایت ضمنی از طرح فرانسه میگوید: «اگر نتانیاهو اعلام کند که طرح صلح عربی را میپذیرد و همه حقوق فلسطینیها را به آنان میدهد، عربستان سعودی ساخت سفارت خود در تلآویو را آغاز میکند. من به ایرانیها درباره این موضوع (حمایت از مقاومت) گفتم که شما از فلسطینیها حمایت تسلیحاتی میکنید، ولی ما به آنها پول میدهیم. وقتی ما به فلسطینیها پول میدهیم از آنان میخواهیم که خوب زندگی کنند، ولی شما به آنان سلاح میدهید تا خودشان را نابود میکنند»[17]
همانگونه که گفته شد، طرح صلح فرانسه بر مبنای طرح صلح عربی و ایده دو دولت بنا شده است. سخن گفتن یک مسئول سعودی از آغاز روابط رسمی میان صهیونیستها و دنیای عرب بر اساس صلح و توافق نشان میدهد که بازیگران منطقهای هم به دنبال کشاندن معادلات فلسطین به توافقی بزرگ چون اسلو بهمنظور سرکوب مقاومت و انتفاضه هستند.
5- جمعبندی
مطرح شدن طرحی نزدیک به طرح صلح عربی و ایده دو دولت در شرایط فعلی از سوی یک کشور اروپایی نزدیک به سعودیها واکنشهای مختلفی از سوی بازیگران به همراه داشت. فرانسه با ارائه این طرح از تصمیم خود مبنی بر نشستی با حضور وزیران خارجه کشورهای بزرگ نظام بینالملل بدون حضور نمایندگانی از رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان خبر داد. این اقدام باعث مخالفت نتانیاهو و صدور بیانیه رسمی از سوی دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی شد. نتانیاهو تنها راه را مذاکره مستقیم دو طرف بدون دخالت بازیگران دیگر مطرح نمود.
همچنین در این طرح بهصراحت سخن از پذیرش «رژیم صهیونیستی» بهعنوان یک کشور یهودی، تامین نیازهای امنیتی، تدوین معیارهایی توسط هر دو طرف برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و مبارزه با تروریسم (مقاومت) مطرح شده است. پذیرش «رژیم صهیونیستی» و اتخاذ تدابیر امنیتی و سرکوب مقاومت غزه از دیگر امتیازات این طرح برای صهیونیستها است. توافق اسلو پس از انتفاضه نخست، توافق شرمالشیخ و تثبیت قدرت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری پس از انتفاضه دوم را میتوان نمونههایی از پایان ناخوش انتفاضههای گذشته دانست. خواست دو طرفه تشکیلات خودگردان و دولت نتانیاهو برای آغاز مذاکرات انتفاضه سوم را تهدید میکند. تهدید پیش روی این انتفاضه پیمودن مسیر توافق اسلو پس از انتفاضه پیشین است. مطرح شدن طرح صلح فرانسه در قالب طرح صلح عربی در سال 2002 از سوی کشوری نزدیک به کشورهای محور سازش عربی منطقه و مخالف مقاومت در غزه، سناریو دچار نمودن انتفاضه به یک دستاورد نمایشی بر روی کاغذ چون اسلو و شرمالشیخ پس از انتفاضههای اول و دوم در کنار سناریو عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را تقویت مینماید.
باید منتظر پاسخ به این سوال بود که آیا رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی، تن به معاملهای جدید خواهند داد؟ معاملهای مبنی بر پذیرش دولت فلسطینی از سوی دولت صهیونیستی و در مقابل، به رسمیت شناختن «رژیم صهیونیستی» با عنوان کشوری یهودی!