بر این اساس، ترامپ و مکرون تصمیم گرفتند با استفاده از ظرفیت های قانونی کنگره آمریکا، "پروسه تغییر برجام" را هدایت و مدیریت کنند. سخنان مکرون در خصوص "احتمال تکمیل برجام" با گنجاندن موضوع توان موشکی ایران و محدودیت های زمانی جدید علیه برنامه هسته ای کشورمان، نشانه های این توافق دو جانبه میان کاخ سفید و کاخ الیزه بود.
پس از سخنرانی جنجالی ترامپ در خصوص برجام و فرصت دو ماهه وی به کنگره آمریکا برای بازبینی در توافق هسته ای، مکرون به مانور سلبی خود در مواجهه با برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران ادامه داد. با پایان یافتن فرصت کنگره و عدم جمع بندی سناتورهای آمریکایی در خصوص برجام، معاون رئیس جمهور آمریکا از همکاری دولت واشنگتن و کنگره برای تصویب قانون جدیدی درباره توافق هستهای ایران خبر داده است. مایک پنس در این خصوص عنوان کرد:
«دولت ترامپ و اعضای کنگره در حال کار روی تحریم های جدید هستهای و موشکی ایران هستند که جایگزین توافق هستهای 2015 خواهد شد. توافق هستهای فعلی به ایران اجازه می دهد تا برنامه توسعه تسلیحات اتمی خود را پس از 10 سال مجددا از سر بگیرد.
واقعیت این است که توافق هستهای ایران، از پایه و اساس ناقص است، چرا که بر اساس این توافقنامه 10 ساله، ایرانی ها می توانند پس از سپری شدن این محدودیت 10 ساله، برنامه تسلیحات هستهای را توسعه دهند. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بار دیگر اواخر ماه جاری، پایبندی ایران به توافق هستهای را رد خواهد کرد.»
بر اساس اظهارات معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، دولت ترامپ و کنگره در حال تهیه قانونی هستند که اگر ایران تلاش ها برای توسعه بمب اتمی (!) و موشک ها را از سر بگیرد، همه تحریم های هستهای و موشکی فورا علیه تهران اعمال خواهد شد!
حدود 3 هفته قبل، امانوئل مکرون صراحتا عنوان کرد که "برجام" غیر قابل تغییر است. با این حال، وی همچنان از تکمیل توافق هسته ای سخن می گوید! آنچه مسلم است این که تکمیل توافق هسته ای به معنای تغییر این توافق محسوب می شود.
مکرون خود نیز به خوبی می داند که گزاره ای به نام "تکمیل توافق هسته ای " از طریق الحاقیه، توافق مکمل یا حتی توافق ثانویه به معنای نقض غرض توافق اولیه محسوب می شود؛ نقض غرض توافق اولیه نیز به معنای تغییر ماهوی در آن می باشد. در چنین شرایطی برجام ارزش خود را از دست خواهد داد، بنابراین فرانسه نیز به مانند ایالات متحده به دنبال تغییر برجام، اما با ادبیاتی متفاوت است!
اما سوال اصلی اینجاست که پاریس و واشنگتن در این خصوص چگونه عمل خواهند کرد؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست این که مقامات آمریکایی (اعم از اعضای کاخ سفید و سناتورهای کنگره) در وهله اول سعی خواهند کرد بر سر ارائه طرح مشترکی مبنی بر "تغییر برجام" به توافق برسند. طی دو ماه گذشته، تام کاتن و باب کورکر دو سناتور جمهوریخواه تلاش زیادی برای اقناع کنگره با هدف لحاظ نمودن دغدغه های دونالد ترامپ در قبال برجام کردند، اما در این خصوص ناکام ماندند.
بر اساس طرح مشترک کاتن–کورکر، فعالیت های موشکی ایران به برجام پیوند داده می شود و اگر جمهوری اسلامی ایران مانع از بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی از اماکن نظامی خود شود، برجام به صورت خودکار لغو خواهد شد!
همچنین در طرح دو سناتور آمریکایی که با هماهنگی کاخ سفید تهیه و تنظیم شده است، بندهای موسوم به غروب آفتاب حذف شده و محدودیت های برنامه هسته ای ایران دائمی خواهد شد! بدیهی است که همه این موارد، مصداق عینی تغییر در توافق هسته ای محسوب می شود.
در هر حال، سناتورهای حزب دموکرات معتقدند که این طرح به معنای خروج آمریکا از برجام تلقی خواهد شد و از این رو با آن همراهی نکرده اند. برخی سناتورهای جمهوریخواه مانند ران پال و جف فلیک نیز در خصوص این طرح ملاحظاتی دارند. با همه این اوصاف، مذاکرات مشترک کنگره و کاخ سفید بر سر این طرح همچنان ادامه دارد.
دوم اینکه کاخ الیزه همچنان وظیفه دارد بر روی واژه "تکمیل برجام" مانور داده و آن را به عنوان یک رویکرد متداول در خصوص توافق هسته ای جلوه دهد! این در حالیست که واژه "تکمیل برجام" اساسا معنا و مفهومی به جز "تغییر برجام" ندارد.
امانوئل مکرون از یک سو عنوان می کند که برجام غیر قابل تغییر بوده و از سوی دیگر، خواستار تکمیل توافق هسته ای، آن هم با گنجاندن موضوع توان موشکی ایران و اعمال محدودیت های دائمی علیه ایران شده است! بدیهی است که این رویکرد متناقض به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
آنچه مسلم است اینکه کوچک ترین تغییری در توافق هسته ای، به معنای عدول طرف مقابل از تعهدات خود از برجام و به عبارت بهتر، خروج رسمی اعضای 1+5 از توافق هسته ای محسوب می شود. اصرار بر این موضع صریح و قاطعانه از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان می تواند خنثی کننده بازی مشترک ایالات متحده آمریکا و فرانسه در تقابل با برجام باشد.
نکته سوم مربوط به ماهیت بازی برجامی فرانسه می باشد. نباید این موضوع را فراموش کرد که واشنگتن و پاریس در حال تکمیل یک پازل مشترک در قبال توافق هسته ای با ایران هستند.
به عبارت بهتر، نباید بازی پاریس و واشنگتن را در این حوزه مجزا در نظر گرفت. یاد کردن از فرانسه به عنوان "بازیگری واسطه گر" یا " بازیگری مستقل" خطایی محاسباتی در حوزه سیاست خارجی ما محسوب می شود.
پاریس هم اکنون در کسوت "بازیگر مکمل آمریکا" وارد میدان تقابل با برجام شده است. در این میان، ادبیات نرم مقامات فرانسوی نباید ما را نسبت به مخاطرات ناشی از تغییر رفتار ناگهانی این کشور غافل سازد.
واقعیت امر این است که رئیس جمهور فرانسه و وزیر امور خارجه وی قصد ندارند رفتاری مشابه دولت قبلی این کشور (اولاند و لوران فابیوس) در قبال توافق هسته ای داشته باشند، اما همان رویکرد دولت سابق خود را در تقابل با فعالیت های هسته ای صلح آمیز کشورمان ادامه می دهند.
بنابراین، در اینجا نباید "رفتار دولت فرانسه" را به مثابه "رویکرد دولت فرانسه" در قبال توافق هسته ای تلقی کرد. آنچه در برهه زمانی فعلی موضوعیت و ضرورت دارد، رصد هوشمدانه بازی پاریس در زمین ایالات متحده آمریکا می باشد. در سایه این رصد هوشمندانه می توان به مقابله با این بازی مشترک پرداخت.