مسیر صحیح توسعه شهری ایران در یک کتاب
با حضور وزیر راه و شهرسازی صورت گرفت؛
مسیر صحیح توسعه شهری ایران در یک کتاب/ کتاب ضمیر شهرهای ایرانی در حاشیه کنفرانس هبیتات ۳ رونمایی شد/ ضمیر شهرهای ایرانی؛ مجموعه مباحثی در خصوص اندیشه ایرانشهری
کتاب ضمیر شهرهای ایرانی شامل مجموعه مباحث وزیر راه و شهرسازی در خصوص اندیشه ایرانشهری با مقدمه تحلیلی کیمبرلی بیلمر که توسط برنامه اسکان بشر ملل متحد و بنیاد جهانی رهبران شهری به زبان انگلیسی منتشر شده است در حاشیه سومین اجلاس سازمان ملل متحد موسوم به هبیتات ۳ رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی کتاب ضمیر شهرهای ایرانی شامل مجموعه مباحث و تئوریهای عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی تحت عنوان " اندیشه ایران شهری " امروز در حاشیه سومین اجلاس سازمان ملل متحد موسوم به هبیتات ۳ با حضور قائم مقام دبیرکل سازمان ملل متحد رونمایی شد.
این کتاب توسط کیمبرلی بیلمر، رئیس برنامه CPI-MC بنیاد جهانی رهبران شهری به عنوان دفتر همکار برنامه اسکان بشر ملل متحد جمع آوری و با مقدمه تحلیلی وی به رشته تحریر درآمده است .
خوان کلوس مدیر اجرایی هبیتات در این نشست از این رویکرد توسعه مدارانه و منطبق با رویکردهای بنیادین توسعه پایدار وزیر مسکن و شهرسازی ایران قدردانی کرد.
در مقدمه کتاب، خانم بیلمر نویسنده کانادایی تحلیلی چند بعدی از مسیر صحیح توسعه شهری در ایران که توسط دکتر آخوندی ترسیم شده است، ارائه میدهد که در ادامه میخوانیم:
« اندیشه ایرانشهری تئوری است که توسط وزیر راه و شهرسازی جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است و در طی چند سال اخیر متخصصین به آن از زوایای گوناگون نگریستهاند و نظرات و نقدهایی را مطرح و سعی داشتهاند که این تئوری را با مختصات توسعه شهری ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند تا بدینوسیله بتوانند یک بیانیه مفهومی از آن استخراج کرده و نیز یک راهبرد توسعه شهری برای سرزمین تاریخی و تمدنی ایران تعریف کنند. ایران از چند بعد در طول تاریخ مورد توجه بوده است و در دنیای معاصر نیز ما نام ایران را در کنار موضوعات مختلف میشنویم. ایران تاریخی با نام پرشیا شاید تا یکصد سال پیش به عنوان یکی از تمدنهای کهن جهان مطرح بوده و به خاطر همین ما بیشتر Persian یا Persia آن را میشناسیم و زبان فارسی را به عنوان زبان فارسی Persian Language میآوریم. نام ایران تاریخی با نام حوزه تمدنی بینالنهرین همراه است. این خاستگاه تمدنی که امروز در مرحله اول گسترده بین ایران و عراق و وسیعتر بین ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس است .
بعضی از مورخین بینالنهرین را نقطه آغاز زیستگاهی بشر در حوزه توسعه شهر ی میدانند و برخی آن را همتراز با تمدنهای کهن جهان میدانند. ایران قدیم یک حوزه تمدنی وسیعی را در بر میگیرد که در قبل از اسلام دورههای تاریخی چون هخامنشیان، ساسانیان، اشکانیان و بعد از اسلام دورههایی را که باعث شکوفایی ایران بودند چون صفویه و سلجوقی را ترسیم میکند و معنای یک تمدن را با خود همراه دارد.
معنای شهر یک تمرکزی روی مدنیت و شهر دارد یعنی به عبارتی تمدن یک مختصات فرهنگی – اجتماعی دارد که مربوط به شهر میشود. شهرهای این تمدن اگرچه در موقعیتهای جغرافیایی و اقلیمی گوناگون قرار گرفتهاند اما از نظر بوم شناختی از یک نوع انسجام برخوردارند. کتب متعدد و پژوهشهای متنوعی در سطح جهان توسط محققین و مستشرقین راجع به ایران قدیم و عناصر تمدنی آن تدوین و صورت پذیرفته است. این عناصر هنرهای گوناگونی را نیز در بر میگیرد که البته این هنرها با ورود " معماری" به شهر پیوند میخورد و ابعاد کلان پیدا میکند. پس این سرزمین یک سرزمین جدید نیست و سکونتگاههایش نمیتوانند با ایدهپردازی و به صورت بداهه پیش روند .
محیط مصنوع و محیط طبیعی و مختصات این سرزمین ریشهدار هستند و طبیعی است که به سهولت تحت تاثیر برنامهریزیهای جدید قرار نگرفتهاند. هر نوع برنامه و ایدهای ممکن است با موانعی برخورد کند و توسط مردم پذیرفته نشوند. عمدهترین این موانع این است که این نوع برنامهها از ریشههای خود جلو تر نمیروند یعنی به عبارتی آخرین دستاوردهای فرهنگی سرزمین در آن زمان در مواجه با برنامههای جدید متوجه میشود که بسیاری از مسائلی که او در طول سالیان با آن برخورد کرده ، هضم کرده و راه حل داده در این برنامه جدید یا اساسا درک نشده یا فهمیده نشده و یا در نظر گرفته نشده و بعضی وقتها به نظر میرسد گویی اینها سوالات جدیدی هستند که بی پاسخ ماندهاند شاید که در طول هزاران سال به خوبی پاسخ داده شدهاند.
دوم؛ ایران معاصر که ما ازطریق رسانهها با آن مواجه هستیم . در طول شاید یک دهه اخیر اخبار بسیار زیادی در رابطه با مسائل هستهای ایران منتشر شده است، همچنین رویکردهای مختلف و گوناگون نسبت به نحوه تعامل ایران و غرب مطرح شده که ابعاد مختلف سیاسی پیدا کرده است. در چند سال اخیر نیز ایران در پی تعاملات موثر با غرب یک سلسله اقداماتی را انجام داده و توانسته به توافقهای خوبی دست پیدا کند به طوریکه آخرین توافق، ایران را به عرصه مناسبات بین المللی بازگردانده است.
البته این چنین نیست که یک کشور تاریخی را بتوانیم به سادگی از مختصات ارتباطات بینالمللی کنار بگذاریم اما به هرحال جامعه جهانی نگرانیهایی داشته که آنها توسط ایران پاسخ داده شده است. امروز ایران برای جهان معاصر یک فرصت است حال چنانچه بخواهیم به ایران آینده نیز بپردازیم، با توجه به مسائل مربوط به امنیت، در منطقه خاورمیانه یک نقش استثنایی باید برای ایران تصور کنیم. نقشی که به لحاظ موقعیت امن ایران که به عنوان "جزیره امن" امروز در منطقه نام گرفته است ، میتواند برای آینده مناسبات جهانی در خاورمیانه بسیار ویژه دیده شود.
از سوی دیگر اگر شهر را فراتر از کالبد ببینیم و به شهر فرهنگی برسیم باز ایرانشهر موضوعات بسیاری را در رابطه با فرهنگ، هنر و فلسفه دارد. سرزمین ایران ستارههایی را در شعر و ادبیات به جهان معرفی کرده که جامعه جهانی آنها را به عنوان میراث جهانی پذیرفته است. حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و بسیاری از ستارههای درخشان ادبیات ، هنر و فلسفه از این جملهاند.
مجموعه این نظام فکری در تطابق با اندیشه توسعه جهانی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. اگر ما امروز در خصوص توسعه پایدار صحبت میکنیم و تمام دستور کارهای شهری ما به طور متمرکز آرزوی تحقق توسعه پایدار شهری را در جامعه آرمانی خود دنبال مینمایند مثالهای نقض و زیبای بیشماری از شهرهای ایرانی وجود دارند که این معنا را محقق نمودهاند؛ تصور اینکه آب به عنوان منشا حیات در این سرزمین چقدر اهمیت داشته و با دقت و وسواس نسبت به استفاده از آن در پردازش فضایی خانه و شهر به کار برده شده فوق العاده است. کمبود آب باعث شده تا نظام ساخت و ساز مسیری را طی کند و مهندسی را به وجود آورد که با استفاده بهینه و دقیق نهایت امکانات فضایی ایجاد شود. قنات و کاریز به عنوان نظام های آبیاری سنتی ایران، که در شهرهای کویری برای رساندن آب به شهر از آن استفاده میشده ، از آن جملهاند که بسیار جای تامل دارند. به عبارتی میتوان گفت در طی ۳ دهه اخیر و در نگاهی دیگر می طی ۶ دهه اخیر رویکردی در ایران آغاز شده که سعی داشته توسعه شهری را با نگرش شهر مدرن یا به عبارتی شهر " خیابان محور" در همه شهرهای ایران به صورت نمونه ایجاد نماید.
این یک نظام شهرسازی است که شهر را فاقد ریشه و هویت کالیدی و محتوایی تصور کرده است. این نظام تمام تلاش را کرد، تا شهرهای متنوع و متفاوت ایران را کاملا به شکل یکسان و یکنواخت درآورد. تصور نمی شود که شهرهای سرزمین های تاریخی اجازه داشته باشند از همانند سازی استفاده نمایند. امروز غیر از بافتهای تاریخی، بر اساس بازدیدی که من از قزوین ، تهران، تبریز داشته ام ، گونهشناسی واحد برای این شهرها تعریف شده است و این یک خطر برای کشوری است که سعی دارد تا خود را به عنوان یک محور تمدنی در جهان معرفی نماید.
به هرحال با این سه مقطع از وضعیت ایران زمین سعی بر این است تا نگاهی به محتوای مطرح شده از سوی آقای عباس آخوندی ، وزیر راه و شهرسازی ایران داشته باشیم.
ایرانشهر یک تفکر است تاکیدی که ایشان در رابطه با این معنا مطرح میکند به طور خلاصه تنظیم مختصات سرزمینی- تمدنی در بستر شهر است. اینکه شهر باید بر اساس ویژگیهای محتوایی، کالبدی، سرزمینی و اقلیمی و سایر مختصات خودش مورد ارزیابی، برنامهریزی و توسعه قرار بگیرد. همچنین شهرها بایستی با توجه به وضعیت خاص خودشان برنامه توسعه داشته باشند و اینکه برای هزار شهر ایران هزار برنامه فضایی کالبدی جداگانه لازم است. تفکر ایرانشهری که ایشان مطرح می کند، ماجرای شهر را از کالبد و هندسه آغاز نمیکند. اینجا ضرورت دارد تا مهندسین معمار و شهرساز کمی عقب نشینی کنند، شهر از معنا ، جامعه و هویت شروع می شود بر این اساس این شهر، شهرسازی نمی شود بلکه از درون برنامه ریزی فضایی شده و به صورت ارگانیک رشد میکند .
ایرانشهر آخوندی به عنوان یک نظریه کلان ، شهر را دارای اسانسهای متفاوت میداند و تصور اینکه برای ساختن شهر نیاز است همان اسانس با همان مختصات کشف شود و اینکه اساسا دستورالمعل عمومی برای توسعه وجود ندارد. در این دیدگاه، تنها کشف دستور العمل عمومی برای ساخت منحصر به فرد هر شهر است . بر اساس این نظریه ساخت شهر و توسعه بدون توجه به مردمان شهر و الگوی زیست آنها اساسا بی معنی است. رابطه بین خانه ساختن توسط مردم و شهر ساختن توسط سازمانهای مسئول در این نظام تئوریک به خوبی دنبال می شود. با ساخت خانهها و ساخت خیابانها شهر ساخته نمی شود. برنامهریزی برای کالبد و محتوای شهر یک برنامه منسجم و واحد است هویت، حس تعلق، کیفیت، لذت بردن از شهر، خوشایند بودن، سرزندگی، نقطه توجه و تمرکز اندیشه ایرانشهر آخوندی است. او تاکید می کند که در تدوین این سیاستگزاری گفتمان ، ارتباطات و همچنین فهم جامعه شناسانه از امر توسعه و درک سازمانی از نظامی که قرار است توسعه را محقق سازد، لازم است.
آخوندی تمرکز نسبت به شناخت "خود" دارد. وی تصور میکند که این گریز از خود تاثیر بسیاری در عدم تعادل نسبت به توسعه ایجاد کرده است. او چاره از میان برداشتن این گسست را بازگشت به خود میداند. درک این معنا یک درک راهبردی و ساختاری است که به شدت چارچوبهای توسعه شهری ایران را بهم می زند همچون "خود" قزوین که با "خود" تبریز متفاوت است و "خود" آنها با "خود" تهران کاملا متفاوت است و گاهی روشهای توسعه یکی به اضمحلال دیگری میانجامد. و نکته ظریف این است که بر اساس چارچوب تئوری برای مطالعه و پیشبرد مطالعات توسعه شهری همواره مطالعات وجود دارد اما هیچ وقت این مطالعات جدی نیست. نوک پیکان بحث آخوندی نسبت به شناخت واقعی از مختصات سرزمین است .
این شناخت به صورت کلیدی و راهبردی در دانشگاه و در سیستمهای حرفهای ، مهندسین مشاور و بخشهای نظارتی مانند سازمانهای دولتی و شهرداریها تهیه ، بررسی و تثبیت میشود هیچ یک از این ساختارها کیفیت لازم برای پرداخت محتوایی این شناخت را ندارند بر این اساس نقشه راه به استناد شناختی تولید می شود که اساسا شناخت نیست و بیشتر یک توهم است.
حال چرا اندیشه ایرانشهری در این موقعیت یک رویکرد عمیق و حساس است . فرض من بر این است که طرح این اندیشه و تغییر رویکرد ایران به ارتقا کیفیت زیست در شهرها و شناخت هویت سرزمین و اهمیت دادن به آن و به رسمیت شناختن هویتهای گوناگون ایرانی در این مقطع کنونی یک کار ساسی و یک ضرورت بسیار مهم است . تصور بر این است که اندیشه ایرانشهری باید به نهضت ایرانشهری، و در معنای گسترده آن به نهضت هویت شهری برای خاورمیانه و شاید درمعنای وسیع تر برای سرزمین های گوناگون حوزه تمدن جهان باید از طرف سازمان ملل به رسمیت شناخته شود و معرفی شود.
شهرهای سرزمینهای کهن که عموما در مسیر مدرنیسم قرار نگرفتهاند و از مقداری " ماندن در زمان گذشته" متاثرند و دستاوردهای تمدنیشان را به روز نکردهاند گویی در برقراری ارتباط با جهان مدرن دچار یک لکنت هستند اما این لکنت یک اشکال زبانی است که وقتی برطرف شود دریایی از داشتههای تاریخی، فرهنگی و هویتی خود را ارائه خواهند داد.
تئوری ایرانشهری شایسته توجه برنامه اسکان بشر ملل متحد است. تصور میکنم که نهضت هویت شهری میتواند تجربیات ارزنده خود را در ایرانشهر آغاز کند و پس از آن متکی بر دستور کار جدید شهری و اهداف توسعه پایدار تولیدات فرهنگی و تمدنی وسیعی را برای جهان به ارمغان آورد. توجه ویژه نسبت به کیفیت شهرها در خاورمیانه از دو جهت قابل توجه است؛ نخست از آن جهت که عمده این شهرها میراث جهانی هستند و باید برای آیندگان حفظ شوند و دوم آنکه امنیت در رابطه ای دوسویه محتوای کیفیت زیست را در چالش قرار می دهد و این یک چالش جهانی است و می توان با این تمرکز و توجه از آن عبور کرد.
اندیشه ایرانشهری نوعی نگرش واقع بینانه یک مدیر سیاسی که دانش و تئوری شهر را میشناسد و راهکارهای آن را بیان میکند. ایران در طول ۸ سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد سرمایههای ملی را صرف پروژهای موسوم به " مسکن مهر" کرد، پروژه ای که کسانی که کمی از تاریخ شهرسازی مدرنیسم مطلع باشند، میدانند که این نوع سکونت و مسکن سازی پرچم شکست خود را قبلا در سال ۱۹۵۴ تحت عنوان مرگ معماری مدرن تجربه کرده است. ایران هزینه بزرگی را در رابطه با این برنامه پرداخته و تلخی این شکست سالهای سال در کام تاریخ و تمدن جهان خواهد ماند چرا که میتوانست با این سرمایهگذاری ارزشهایی بی نظیر برای سکونتگاههای بشری به وجود آورد اما نه تنها اینگونه نشد بلکه چالشهای بسیاربزرگ برای امروز و آینده سکونت شهری در ایران به وجود آمد. لازم است متخصصان توسعه شهری در جهان این کتاب را مطالعه کنند تا با مختصات سرزمین آشنا شوند.»/