محتشمیپور: در فرانسه خطرات زیادی همراهان امام را تهدید میکرد
***
در ابتدا بفرمایید که آشنایی شما با مرحوم صدوقی از چه زمانی آغاز شد؟
در نوفللوشاتو، مرحوم محمدعلی صدوقی که یک جوان فاضلی بودند همراه پدر بزرگوارشان آیتالله شهید صدوقی به فرانسه و نوفللوشاتو برای دیدن امام آمدند. اولین برخورد و آشنایی با مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمدعلی صدوقی را در آنجا داشتم.
ایشان آنجا در دفتر امام چه نقشی داشتند؟
حضرت امام در پاریس دو طیف یاران را داشتند که حضور آنها در آنجا به عنوان کسانی که جزو فعالان عرصه مبارزاتی در خارج از کشور بودند محسوب میشدند و اینها کمک میکردند به روند مبارزات و انقلاب؛ یک طیف مکلاها بودند که شامل کسانی که داخل ایران به پاریس آمده بودند مثل مرحوم شهید مهدی عراقی و دیگران و کسانی که در اروپا تحصیل میکردند یا استاد دانشگاه بودند مثل دانشجویانی که در انجمنهای اسلامی و اتحادیههای انجمنهای اسلامی در اروپا و آمریکا حضور داشتند. اینها در کنار حضرت امام قرار داشتند و فعالیت میکردند و یک بخش هم بودند که چهرهها و شخصیتهای روحانی که همراه امام یا از نجف اشرف به فرانسه آمده بودند یا روحانیونی بودند که به خاطر عشق و علاقهای که به انقلاب و امام داشتند از ایران جلای وطن کردند و به فرانسه آمدند، از جمله افرادی که آمد و در آنجا باقی ماند مرحوم آقای صدوقی بود که همراه پدر بزرگوارشان به آنجا آمدند تا شهید صدوقی بعد از مدت کوتاهی که ملاقاتهایی را با حضرت امام داشت و برنامههایی که داشتند به ایران برگشتند ولی مرحوم شیخ محمدعلی صدوقی در فرانسه ماندند تا آخر که حضرت امام روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ به ایران آمدند، آقای صدوقی هم همراه امام در همان هواپیما به ایران آمدند؛ اهمیت موضوع این است که در فرانسه خطرات زیادی همراهان امام را از ناحیه ساواک و سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی غربیها تهدید میکرد، ولو اینکه شخص امام تهدید جدی بود و سوژهای بود برای آنها، ولی چون آنها میدیدند یاران امام اعم از روحانی و غیرروحانی خیلی تلاش میکنند و صدایی را به تمام نقاط ایران میرسانند سعی میکردند که اینها را در درجه اول بزنند و به اصطلاح شاخ و برگهای این تنه تنومند انقلاب که یاران امام بودند را از بین ببرند. بنابراین اگر شخصی حاضر میشد که در آنجا بماند، از خود گذشتگی و ایثار بزرگی را کرده بود و لذا مرحوم صدوقی که آمد و در آنجا ماند تا پایان هجرت امام، خود این فینفسه صرفنظر از فعالیتهایی که ایشان داشت، طبیعتا میتوانست خیلی ارزشمند باشد.
خاطره دقیقی از ایشان در مجمع روحانیون دارید؟
خاطره خاصی ندارم، ایشان یکی از ویژگیهایی که در مجمع روحانیون مبارز داشتند که خیلی مشخص بود این بود که همواره سعی میکردند در چارچوب نظرات حضرت امام، امورات مجمع پیش برود. اگر امام مسالهای را در رابطه با مجمع یا مسایل مختلف کشور، سیاسی، غیرسیاسی مطرح کرده بودند یا خطاب به مجمع مطالبی را فرموده بودند، آقای صدوقی دایما این نکات را یادآوری میکردند و مجمع را در چارچوب فرمایشات امام قرار میدادند چون ممکن بود که مثلا بنده از یاد برده باشم که حضرت امام در رابطه با فلان موضوع چه مطلبی را فرمودند آقای صدوقی حالا یا روی حساب حساسیتهایی که داشتند یا اینکه حافظه خیلی قوی داشتند یا به خاطر علاقهای که به امام داشتند خیلی از مسایل در نظرشان بود و لذا در مجمع مطرح میکردند و وجود آقای صدوقی در مجمع از این حیث و از این ناحیه خیلی مفید بود.
در دوره اصلاحات در مجلس ششم شما مجلس را در دست داشتید و ایشان معاونت حقوقی بودند و هر دو اصلاحطلب بودند، ایشان در آن فضا چطور تعاملی با مجلس داشتند و در مورد چه نکاتی رایزنی میکردند؟
هم پیشینه و هم شخصیت خودش و هم ارتباطش با امام و به خصوص اینکه دستپرورده مرحوم شهید صدوقی بود از وجود حجتالاسلام والمسلمین صدوقی یک انسان صاحب شخصیت ممتازی ساخته بود که مورد احترام اقشار مختلف قرار داشت، وجود آقای صدوقی در دولت آقای خاتمی در دوره ششم مجلس اعتبار خاصی را به دولت آقای خاتمی داده بود و هم در حوزه علمیه قم و نزد مراجع و علما و شخصیتها و در حوزه مومنین و اقشار مختلف مردم به خصوص اصناف و گروههای مختلف اعتبار خاصی داشت.
آقای صدوقی در میان سیاستمداران و مبارزان دارای پیشینه روشن و شخصیت برجستهای بود و احترام خاصی داشت و لذا وقتی معاونت ریاستجمهوری را بر عهده داشت بسیاری از مشکلات دولت و شخص آقای خاتمی در حوزههای مختلف با سرانگشت تدبیر آقای صدوقی حل و فصل میشد از جمله در مجلس شورای اسلامی. من تصور میکنم که دوره طلایی آقای خاتمی در مجلس شورای اسلامی همان دورهای بود که آقای صدوقی در مجلس بود. آقای صدوقی توانسته بود که تمامی معاونتهای حقوقی و مجلس وزارتخانهها و دستگاههای مختلف دولتی را تشکل خاصی بدهد و یک مجمعی از معاونان پارلمانی ایجاد کند و همه را زیر یک چتر ببرد و طبیعتا ارتباط نزدیکی که آقای صدوقی با آقای خاتمی داشت، یک قدرت فوقالعاده به آقای صدوقی داده بود که اینها از ایشان حرفشنوی داشتند و به طور قدرتمند صدای واحدی را در مجلس فرا میدادند و این اعتبار دولت اصلاحات را بیش از پیش بالا میبرد.
نکته جالب دیگری را که در این زمینه میخواهم عرض کنم این بود که نه تنها معاونتهای پارلمانی وزارتخانهها چنین هماهنگی فوقالعادهای را در دوره ششم داشتند، خود وزرا هم برای آقای صدوقی یک شأن و منزلت فوقالعادهای قائل بودند؛ هم برای شخصیت خودش و هم برای ارتباطی که با آقای خاتمی داشت و هم پیشینه قوی آقای صدوقی از ایشان یک شخصیت برجستهای در کابینه آقای خاتمی ایجاد کرده بود و لذا وقتی آقای صدوقی به مجلس میآمد نمایندگان مجلس، اکثریت یا اقلیت او را نمادی بسیار واضح و روشن از کل دولت اصلاحات میدانستند. اگر آقای صدوقی به مجلس قولی را میداد در رابطه با یک وزارتخانه دیگر مجلسیان میدانستند این عمل میشود یعنی آن وزیر از نظر آقای صدوقی تخلف نمیکند و لذا آقای صدوقی وقتی وارد مجلس میشد نمایندگان دوره ششم مجلس با یک احترام خاصی با او مواجه میشدند و مشکلات دولت و مجلس هر دو حل میشد که بعد از آقای صدوقی ما مشکلات خاصی را در رابطه بین مجلس و دولت پیدا کردیم چون آن وضعیتی که آقای صدوقی داشت و آن ویژگی که آقای صدوقی داشت دیگران نداشتند.
به نظر شما ایشان بین آن نقش امامت جمعه و نمایندگی ولی فقیه و بقیه سمتهایی که داشتند مثل عضویت در مجمع روحانیون مبارز یا معاونت پارلمانی و حقوقی، تا چه حد توانسته بودند که تعادل برقرار کنند؟
وضعیت مجمع روحانیون هیچ منافاتی با امام جمعه بودن ایشان و نماینده ولیفقیه بودن نداشت. بر این اساس از ابتدا تا آخر، از زمان امام بودند و تا آخر هم عضو مجمع روحانیون مبارز بودند کما اینکه در جامعه روحانیت مبارز هم همین وضعیت وجود دارد و کسانی هستند که عضو آنجا هستند و امام جمعه هستند یا کار خاص روحانیتی خودشان را هم انجام میدهند؛ بحث فقط روی این است که ایشان معاونت مجلس دولت آقای خاتمی را داشتند که وقتشان را خیلی زیاد میگرفت و باید از اول تا آخر هفته در تهران باشند، بعد برای پنجشنبه یا جمعه بروند یزد برای اقامه نماز و لذا بالاجبار بعد از مدتی از این سمت دولتی استعفا دادند و رفتند به یزد و در آنجا مستقر شدند و همین باعث یک مکثی در عملکرد و عمل دولت شد یعنی یک پشتوانه قوی را در داخل دولت آقای خاتمی از دست داد.