رفتن به سمت اروپا، بازی در زمین آمریکا
۱۳۹۶/۰۸/۰۴ :: ۰۸:۰۵
محمد علی مسعودی
رفتن به سمت اروپا، بازی در زمین آمریکا
خبرگزاری فارس: رفتن به سمت اروپا، بازی در زمین آمریکا
تصمیمگیران ایرانی باید متوجه باشند که اروپا قطعهای از پازل آمریکاست و نباید به دلیل تحلیل غلط از سیاستهای آمریکا به دامن اروپاییها بیفتند.
چند ماهی است که ترامپ برای برجام شاخ و شانه میکشد. مدعی است که برجام برای آمریکا مفید نبوده و دلش نمیخواهد آن را ادامه دهد. قبلا وعده داده بود که در ماه اکتبر راهبرد جدید خودش را در قبال ایران و برجام بیان میکند. جمعه 13 اکتبر (21 مهر) ترامپ راهبرد جدید در قبال ایران را در سخنرانی خود بیان کرد.
بر اساس راهبرد جدید، ترامپ پایبندی ایران به برجام را تایید نکرد و توپ را در زمین کنگره انداخت. البته این به معنای خارج شدن از برجام نیست. بلکه ترامپ تصمیم را به کنگره واگذار کرد. همچنین ترامپ اعلام کرد که تحریمهای سختی را علیه ایران و به طور خاص علیه سپاه اعمال میکند. وزارت خزانهداری آمریکا نیز در همان زمان اجرای قانون کاتسا 2017 را آغاز کرد و سپاه را ذیل دستور اجرایی 13224 شناسایی کرد. دو روز بعد نیز توضیحاتی تکمیلی منتشر و تاکید کرد اجرای کامل بخش 105 قانون کاتسا در 31 اکتبر انجام خواهد شد.
کنگره نیز بیکار نبود. در روزهای گذشته خبرهای متعددی از طرح جدید کنگره برای برجام منتشر شد. بر اساس این خبرها نمایندگان کنگره به دنبال افزایش فشار علیه ایران هستند و قیود بیشتری در زمینه موشکی میخواهند به برجام اضافه کنند.
اما نگاه دقیقتر به صحنه مواجهه ایران و آمریکا بر اساس تجربه ده سال گذشته، واقعیتهای دیگری را نشان میدهد.
آمریکا در ده سال گذشته سیاست خود در مقابله با ایران را بر دو بال تحریم و دیپلماسی بنا کرده است. این سیاست بارها و بارها در اسناد آمریکاییها بیان شده است. پس برای درک درست از واقعیتها باید این دو حوزه را شناخت. آمریکاییها معتقدند آن چیزی که دیپلماسی را میتواند به پیشبرد و موفق گرداند، تحریمهای اقتصادی است. در قانون سیسادا که شروع اعمال تحریمهای بیسابقه بانکی علیه ایران است، تاکید شده که اعمال تحریمها به منظور موفقیت تلاشهای دیپلماتیک است. پس تحولات در عرصه تحریم است که میتواند به ما در درک بهتر از صحنه کمک کند.
اگر بخواهیم راستیآزمایی کنیم که آیا آمریکا به دنبال خارج شدن از برجام است یا نه، باید بررسی کنیم که آیا برجام مانعی بر سر راه افزایش فشارهای تحریمی علیه ایران هست یا نه؟ آیا برجام مانع آن شده است که آمریکا تحریمهای ثانویه بانکی و غیربانکی را علیه ایران اعمال کند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس منطقی است که ترامپ به دنبال خارج شدن از برجام باشد اما اگر جواب منفی باشد، پس خروج آمریکا از برجام یک گزینه صرفا ذهنی است که هدف دیگری را دنبال میکند.
بر اساس تحلیل ساختار و وضعیت فعلی تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران باید گفت که برجام نه تنها مانعی برای اعمال تحریمهای ثانویه اقتصادی علیه ایران نیست، بلکه موقعیتهای راهبردی برای آمریکا در اعمال تحریمها به وجود آورده است.
برجام در ساختار تحریمهای ثانویه بانکی (سلاح پولی آمریکا) تغییری ایجاد نکرد. باقیماندن این ساختار به آمریکا اجازه داده است تا بر روی نحوه مصرف منابع ارزی ایران تسلط کافی داشته باشد. بانکهای خارجی در ارائه خدمات به ایران دقت عمل فراوانی داشته و با احتیاط گام برمیدارند. چرا که از تنبیه آمریکا هراس دارند. مهمترین نکتهای که بانکهای خارجی در همکاری با ایران به آن توجه میکنند، عدم ارائه خدمت به افراد و نهادهای تحریمی و عدم استفاده ایران از خدمات آنها برای اقدامات ممنوعه از نظر آمریکاست. در نتیجه آمریکا به طور سلبی محل مصرف منابع ارزی ایران را تعیین میکند.
برجام با ایجاد شکاف میان ایرانیان و تبدیل ایرانیها به ایرانیهای سفید و ایرانیهای سیاه، مرزهای جنگ اقتصادی را به داخل ایران کشاند. معادله درگیری از ایرانی-آمریکایی به ایرانی-ایرانی تبدیل شده است. حفظ ساختار تحریمهای ثانویه بانکی و باقیماندن افراد و نهادهای ایرانی در لیست تحریم آمریکا(حدود 200 فرد و نهاد) سبب شده است تا ایرانیهای غیرتحریمی دو گزینه پیش رو داشته باشند. دور شدن از افراد و نهادهای تحریمی و همکاری با خارجیها و بالعکس. در این دوراهی انتخاب گزینه اول بیشتر خواهد بود و در نتیجه «خود تحریمی» توسعه مییابد. این وضعیت اتفاقی نبوده و ناشی از طراحی دقیق و پیچیده آمریکاست. هدف نیز از تضعیف مولفههای قدرت جمهوری اسلامی به دست ایرانیهاست. آمریکا برای رسیدن به هدف خود نیازمند حفظ برجام است.
توقف موقت تحریمهای ثانویه غیربانکی به همراه پدیده بازگشتپذیری تحریمها (SnapBack) در برجام نیز موقعیت راهبردی برای آمریکا در جنگ اقتصادی ایجاد کرده است. این وضعیت سبب شده است تا روابط اقتصادی خارجی میان مدت و بلند مدت ایران تحت کنترل و نظارت آمریکا انجام شود. به عبارت دیگر آمریکا قدرت مدیریت و کانالیزه کردن روابط اقتصادی خارجی ایران را کسب کرده است. برای نمونه در قرارداد منعقد شده با شرکت فرانسوی توتال مشخص شد که این شرکت هماهنگیهای لازم با آمریکا را انجام داده است. همچنین در خبرها آمد که ایتالیا نتوانسته است رضایت آمریکا برای حضور در پروژههای نفتی ایران را کسب کند. همچنین در ابتدای سال جاری نیز شرکت بیپی اعلام کرد برای همکاری مجدد با ایران از آمریکا مجوز گرفته است. در صورتیکه طبق برجام نیازی به کسب اجازه از آمریکا برای همکاری در میادین نفتی با ایران نیست. این نکته نیز اهمیت دارد که عمده همکاریهای اقتصادی در پسابرجام با شرکتهای فرانسوی صورت گرفته است که حکایت از یک تقسیم کار میان دولت آمریکا و دولت فرانسه داردکه خروج آمریکا از برجام از موقعیت راهبردی را از بین خواهد برد. اروپاییها نیز این مساله را کاملا پذیرفتهاند و در سند راهبردی خود در قبال ایران آن را بیان کردهاند. پارلمان اروپا در بند 18 سند راهبردی در قبال ایران بعد از توافق هستهای، از شرکتهای اروپایی میخواهد که برای همکاری با ایران ارتباط نزدیکی با آمریکا داشته باشند.
حال اگر ایران تظاهر آمریکا برای برهم زدن برجام را جدی تلقی کند، به طور طبیعی به سمت اروپا حرکت خواهد کرد تا تلاش کند دیواری میان خود و آمریکا از کشورهای اروپایی شکل بدهد. کشورهای اروپایی هم در یک بازی دو طرفه هم منافع خود را تامین میکنند و هم سیاستهای آمریکا را جلو میبرند. اروپا با شعار دفاع از برجام از ایران امتیازات اقتصادی بیشتری میگیرد و با شعار مذاکره برای موضوع موشکی رضایت آمریکا را جلب میکند.
همانطور که توضیح داده شد آمریکا بر همکاری اروپا با ایران کاملا نظارت دارد و سیاستگذار اصلی است. لذا افزایش قراردادهای ایران و کشورهای اروپایی به معنای افزایش تسلط آمریکا بر روابط اقتصادی ایران است. همچنین اهرمهای اعمال فشار نیز برای آمریکا افزایش مییابد. پس طبیعی است که آمریکا بخواهد ایران تعامل نزدیکتری با اروپا داشته باشد.
تصمیمگیران ایرانی باید متوجه باشند که اروپا قطعهای از پازل آمریکاست و نباید به دلیل تحلیل غلط از سیاستهای آمریکا به دامن اروپاییها بیفتند.
انتهای متن/