ماکرون هر چه زودتر سفر به تعویق افتاده خود به ایران را کلید بزند
برنار اورکات، مدیر ارشد تحقیقات در مرکز تحقیقات علمی فرانسه :
ماکرون هر چه زودتر سفر به تعویق افتاده خود به ایران را کلید بزند
ساعت24-پرفسور برنار اورکاد ( Bernard HOURCADE) مدیر تحقیقات برجسته در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) است. او از ایرانشناسان برجسته اروپایی است که در زمینههایی همچون جغرافیای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مطالعات شهری به تحقیقات میپردازد.
وی در 1946 میلادی در فرانسه متولد شده و از بنیانگذاران مرکز پژوهشی ایرانیان در پاریس است. پرفسور اورکاد فارسی را به خوبی صحبت میکند و به چند سال نیز از نزدیک در ایران به تحقیق و پژوهش مشغول بوده است. طی ملاقاتی که در پاریس با وی داشتیم از علاقه و نزدیکیاش به ایران سخن گفت و از این بابت اظهار تاسف میکرد که جزو آخرین کسانی است که در فرانسه، ایران و ایرانی را به خوبی میشناسد. به همین بر لزوم تبادل علمی و فرهنگی مداوم با ایران تاکید داشت و میگفت: آرزو دارم بار دیگر به ایران برگشته و با یک پیکان قدیمی و یک فلاکس چای دوباره به روستاهای ایران سفر کرده و به میان آن مردم مهربان بروم. او در تازهترین مقالهاش در سایت orientxxi که توسط گروهی از روزنامه نگاران، اساتید دانشگاهی، فعالین مدنی و دیپلمات های سابق تحلیلها و پژوهشهایی در خصوص شرق انجام میدهند و آن را در اختیار ما قرار داده است، از ضرورت بازبینی سیاست فرانسه در قبال ایران در شرایط حساس کنونی سخن گفته و تاکید کرده است: ماکرون در سفر اخیر خود به آمریکا درباره توافق هستهای با ترامپ گفت و گو کرد، بدون آنکه بتواند موضع وی را تغییر دهد. پس این خود بهترین دلیل است که ماکرون هر چه زودتر سفر به تعویق افتاده خود به ایران را کلید بزندنوشته اورا درزیر بخوانید :
***
پرانتزگشوده شده توسط باراک اوباما در روابط میان ایران وایالات متحده بسرعت درحال بسته شدن است. پس از انتصاب مایک پومپئو به سمت وزیر خارجه آمریکا، اینک جان بولتون است که به پست مشاور امنیت ملی دست می یابد؛ هردوی آنها هیچوقت خصومتشان با ایران و ارجحیت دادن به راه حلهای جنگ طلبانه را پنهان نکرده اند. کارشناسان بسیار بانفوذ انستیتوی سیاست خاور نزدیک واشنگتن، طرفداراسرائیل، به تازگی برنامه ای سیاسی ونظامی ارائه کرده اند که در آن بکارگرفتن اقدامات تروریستی برای متزلزل کردن ایران پیشنهاد میشود : « ایالات متحده باید یک جنگ سیاسی را تدارک بیند که جنگ روانی، خرابکاری اهداف اقتصادی برای متزلزل کردن جمهوری اسلامی را شامل شود. این اقدامات ممکن است که بقای رژیم را به خطر نیاندازد اما آن را احتمالا وادارخواهد کرد که منابع مورد استفاده خود برای سیاست خارجی را به سوی حفظ امنیت داخلی سوق دهد. فرانسه برای جلوگیری از بروز شرایط بدترچه کاری میتواند انجام دهد؟ فجایع سوریه، عراق، یمن، لیبی و تروریسم درنظر گرفتن شرایط جدید جغرافیای سیاسی منطقه را تحمیل می کنند : عربستان سعودی و پادشاهیهای نفتی در طی چهار دهه گذشته سر برآورده ودست به اصلاحات داخلی زده اند؛ روسیه وترکیه دوباره به بازیکنان دست اول تبدیل شده اند وچین نیز خود را درنقش یک اقتصاد غالب ویک نگهبان نظامی بی سر وصدا به اثبات می رساند. و سرانجام، تروریسم جهاد گرا، خود مختارشده و رها از بند پدرخواندههایش مستقیما کشورهای اروپائی را تهدید میکند.از زمان سرنگونی شاه در سال ١٩٧٩، جمهوری اسلامی تاکنون مورد تهاجم قرار گرفته وبه انزوا کشیده شده است. وضعیتی که دیگرواقع گرایانه نیست : در حالی نسلهای جدیدی به قدرت می رسند که جمهوری اسلامی چهل سال است کع اسلام سیاسی را تجربه کرده است. در این راستا یک ملی گرائی نوین وپیچیده درحال ظهوراست که واقع گرایانه نخواهد بود که آن را نادیده بگیریم.تمامی ایرانیان حامی جمهوری اسلامی نیستند اما در باره مساله سوریه، مبارزه بر علیه داعش ویا رد نظم منطقه ای آمریکائی اتفاق نظر گسترده ای وجود دارد. با برابرهم قراردادن یکسویه «حکومت» و « جامعه» فراموش می کنیم که ملی گرائی تمام ایرانیان را در برابر تهاجم عراق در سال١٩٨٠ ویا بر سر مساله هسته ای متحد کرد وچنین اتحادی در صورت تجاوز به ایران، بویژه از سوی گروهکهای مورد حمایت خارج، دوباره ایجاد خواهد شد.
گسست از اتلانتیسم : کاری نه چندان آسان
پس از ده سال که سیاست خارجی فرانسه بروشنی اتلانتیست بود ، امانوئل ماکرون درجریان مبارزات انتخاباتی تاکید می کرد که با گسست از« نو محافظه کاری فرانسوی» سیاستی « دوگل- میترانی» را درپیش خواهد گرفت. این سیاست جدید، در ژانویه ٢٠١٨ با اعلام برنامه سفر رسمی او به ایران، پس از آنکه دونالد ترامپ عزم خویش برای عدم تعهد به برجام درصورت رد مذاکرات جدید در باره آن و دادن اتمام حجت تا ١٢ مه ٢٠١٨ را افشا کرد، واقعیت یافت. این بازدید، اولین سفر یک رهبر کشورغربی از ایران پس از انقلاب سال ١٩٧٩ خواهد بود واز این رو «عادی سازی» موقعیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. اراده جدی گرفتن ایران، باعث متعادل کردن ضروری روابط با شیخ نشین های شبه جزیره عربستان شده و چشم اندازهای سیاسی جدیدی برای بازسازی منطقه می گشاید. فعالیت فزاینده لابی های سعودی، اسرائیلی و آمریکائی، بویژه در فرانسه، برای جلوگیری از این سفر ویا شکست آن، اهمیت چنین بازدیدی را نشان م یدهد. نفوذ این لابی ها در دستگاه اداری فرانسه واقعی است چرا که اتلانتیست ها، حامیان اسرائیل وسعودی ها (بی آنکه از نو محافظه کاران نام بریم)، بویژه در میان دیپلمات ها؛ متعدد، هوشمند وموثرند. در خرده جهان سیاسی- رسانه ای و فعالان آن است که انتصاب مشاوران دیپلماتیک، یا انتخاب افراد برای سمت های راهبردی در وزارت خانه ها یا دفاتر وزیران به دقت بررسی می شود و مفهوم بازدیدهای وزرا از منطقه وترکیب گروه نمایندگی در این سفرمورد تفحص قرار می گیرد.در رابطه با ایران، دست یابی به توازن دلخواه رئیس جمهوری براحتی امکان پذیر نیست ، چرا که متخصصین مسائل خلع سلاح ویا راهبردی (که کماکان الگوهای حاصل از جنگ سرد را بکار می گیرند) نقشی روزافزون دارند و شخصیت ها ومسئولین دولتی که مسائل سیاسی را بهتر درک می کنند هرچه کمتر به بازی گرفته می شوند. جایگاه افرادی که آشکارا با توافق ٢٠١۵ مخالف بوده ودرعین حال رسما مامور دفاع ازآنند ویا بهتر است بگوئیم مسئولیت «مذاکره مجدد» پیمان، با تحمیل شرایط جدید بر ایران، را بر عهده دارند، در دستگاه اداری فرانسه شگفت انگیز است. تکرار بیانیه های انتقادی درباره « جاه طلبی های سلطه گرایانه ایران»، قبل از بازدید ۵ ژانویه وزیرامورخارجه ژان ایو لودریان از تهران، که هدف اصلی آن گفتگو دراین زمینه بود، تعجب آور است. در ایران، مخالفان هرگونه عادی سازی روابط خواستار لغواین سفر بودند. این بازدید سرانجام در شرایطی دشوارانجام گرفت اما باعث تسهیل سفرآینده رئیس جمهوری نخواهد شد.
دراین منازعه برای داشتن نفوذ بیشتر، نظامیان اغلب اوقات واقع بین ترهستند. آنها راجع به حمایت یکجانبه وسیع ازپادشاهی های نفتی که رشدی سریع، شاید خیلی سریع، داشته اند وارتش آنان، که تعداد زیادی مزدور را در بر می گیرد وبریک ملت استوار نیست، سئوالات متعددی از خود می پرسند. آنها نگران آنند که فرانسه، بخاطر فروش سلاح به کشورهائی همچون عربستان سعودی وامارات متحده عربی که غیر نظامیان در یمن را هدف می گیرند، به همدستی در جنایات جنگی متهم شود.تاریخ طولانی ملی گرائی ومرکزیت قدرت ایران اغلب اوقات مورد تحسین نظامیان است که آن راعامل بالقوه ثبات منطقه می دانند. در همین رابطه است که از سال ٢٠١١ به بعد، پست وابسته دفاعی در سفارت فرانسه در تهران خالی است در حالیکه وجود کسی در این سمت برای درک بهتر مخاطرات وتعریف عینی توازن های جدید در منطقه توسط نیروهای امنیتی ما بسیارمفید خواهد بود اما دیپلمات ها استدلال می کنند که چنین چیزی به مذاق سعودی ها واماراتی ها خوش نخواهد آمد.
پاریس و «خدمت» به سیاست آمریکا
حمایت فرانسه از اتهامات آمریکا برعلیه ایران نیز مساله ساز است. درحالیکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تصدیق می کند که ایران به تعهداتش در چهارچوب توافق هسته ای پایبند است، فرانسه فورا موضع آمریکا، که خواهان امتیازات بیشتری ازتهران در مورد برنامه موشکی وسیاست منطقه ای است، را مد نظر قرار داده وحتی از آن حمایت کرد. هر دوی اینها مسائلی واقعی هستند اما باج خواهی عدم تعهد به توافق های جهانی را توجیه نمی کنند. برای تهران، چنین درخواست هائی اثبات این نکته است که ایالات متحده حتی به امضای خویش احترام نمی گذارد وپیوسته در صدد آن است که درسیاست ایران چیزی بیابد که دشمنی بی پایان آنها با ایران ویک اقدام نظامی احتمالی بر علیه آن را توجیه کند.ایران ازاینکه فرانسه، به جای استفاده از نفوذ خود در تشویق متحد آمریکاییاش برای رعایت توافق و رفع واقعی تحریم های اقتصادی، با همراهی بریتانیا وآلمان برای راضی کردن دونالد ترامپ پیشنهاد تحریم های جدیدی بر علیه ایران به اتحادیه اروپا ارائه داده اند، متعجب است. تهران، که این پرسش ها اتفاق نظر وسیعی در آن ایجاد کرده است، از اینکه فرانسه بدون در نظر گرفتن شرایط در ایران در خدمت سیاست آمریکا است اظهار تاسف میکند. ایرانیان، که مدت مدیدی درانتظارتسهیل شرایط اقتصادی وبین المللی کشورشان بوده اند، یکپارچه سیاست «یک بام ودو هوا» را، وقتی که منافع پادشاهی های نفتی ویا کشورهای غربی مطرح است، رد می کنند.برای تهران، بویژه عدم واکنش ویا واکنش ضعیف در رابطه با تهاجم ترکیه به منطقه کردنشین سوریه سئوال برانگیز است وآنهم درحالیکه حضورنیروی قدس سپاه پاسداران در کنار حزب الله وشبه نظامیان شیعه درسوریه، با از یاد بردن نقش آنان در شکست نظامی نیروهای داعش، به مثابه مدرک «جاه طلبی سلطه گرایانه ایران» ارائه می شود. اگر چه شکست داعش یکی از اولویت های دولت جدید امانوئل ماکرون بود. دریادار شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در لباس نظامی به هنگام ملاقاتش با لودریان، به او یادآوری کرد که ایران حق خرید جنگ افزارهای پیش رفته را ندارد واز این رو برای دفاع از خویش تنها می تواند به نیروی بازدارنده موشک های ساخته شده در کشور اتکا کند. کشورهای همسایه شبه جزیره عربستان، صاحب هزاران موشک جدید و کارآ، بویژه فرانسوی، هستند که شهر ها وتاسیسات استراتژیک ایران را نشانه گرفته اند. برای تهران، تولید داخلی موشک ومبارزه برعلیه جهادگرایان، که سرزمین ملی را تهدید می کنند، عناصر امنیت ملی غیر قابل مذاکره هستند. مساله فعلی، رد برجام از سوی ایالات متحده است ومخلوط کردن همه چیز در هم، پایانی جز شکست نخواهد داشت واز این رو شرایط مناسبی برای سفر رئیس جمهوری فرانسه به ایران فراهم نمی کند.با تائید تقاضای آمریکا در باره برنامه موشکی ایران وامنیت منطقه ، که در واقع مساله اصلی امنیت اسرائیل است، وبدون در نظر گرفتن تاریخ اخیر ایران، این سئوال پیش می آید که آیا رئیس جمهوری فرانسه توصیه های غلط از مشاورینش دریافت نکرده است .اینکه ضرورت آشکار پیگیری، واحتمالا بازبینی سیاست جدید هسته ای، نظامی ومنطقه ای ایران به چه دلیل در ارتباط با الزامات این کشور درباره امنیت، توسعه و سیاست داخلی آن در نظر گرفته نشده اند ، قابل درک نیست.
اتفاق نظرملی برعلیه مجازات ها
چگونه می شود تصور کرد که کهنه سربازان، نظامیان قدیمی، پاسداران انقلاب ویا شبه نظامیان جنگ ایران – عراق (١٩٨٨-١٩٨٠) که اکثریت نخبگان ومقامات دولتی امروز را تشکیل می دهند مذاکره درباره این دو موضوع را خواهند پذیرفت؟ چنین چیزی از یاد بردن این نکته است که آنها در سال های دهه هشتاد، بی آنکه بتوانند مقابله به مثل کنند، حملات موشک های عراق بر شهرهایشان را تجربه کردند، که آنها درجهاد گرائی وتروریسم اشکال نوینی ازسلطه جوئی منطقه ای – سیاسی، مذهبی، ایدئولوژیک ونظامی – عربستان سعودی وپادشاهی های نفتی، حامیان عراق در زمان جنگ، را می بینند. کنارآمدن با ایران با تحمیل مجازات های جدید واقع گرایانه نیست. یک خطاست. اما شاید یک موفقیت باشد برای آنهائی که ، درفرانسه ویا جاهای دیگر ، خواهان یک توافق پایدار با «جمهوری اسلامی» و حتی « ایران» نیستند تا زمانی که شیخ نشین های شبه جزیره عربستان واسرائیل از آینده ای با ثبات اطمینان حاصل نکرده اند.پس از اعتراضات زمستان گذشته، تعداد قابل توجهی از تحلیل گران معتقد بودند که « سقوط رژیم» نزدیک است. ایرانیان از بهای انقلاب ها آگاهند. اصلاح طلبان وآنهائی که در سال ٢٠٠٩به انتخاب مجدد احمدی نژاد اعتراض می کردند، این بار به تظاهرات که اولویت هایش ایدئولوژیک وسیاسی نبودند، نپیوستند. همسو شدن با توهم آمریکائی تغییرسیاسی سریع، زیرفشار اعتراض مردم بواسطه مجازات های تحمیل شده از خارج، نشناختن توان ملی گرائی ایرانی است. هرگفتگو ویا مذاکره ای، اگر ضرورت حیاتی تضمین لغو واقعی وسریع مجازات ها وامنیت پایدار مرزهایش برای دولت ایران را، هرکه باشد، در نظر نگیرد، محکوم به شکست است. اینکه سیاست جدید فرانسه ایران را – ظاهرا؟- در« محور شرارت» مورد علاقه جورج بوش قرار میدهد، شگفت انگیز است.
خارج شدن از بن بست
این احتمال وجود دارد که برخی در دستگاه دولتی فرانسه از مشکلات پیش آمده به هنگام سفر وزیر امور خارجه به تهران خرسند باشند. خواست آنها به تعویق انداختن سفر رئیس جمهوری به آینده ای نامعلوم است، اما هنوز هیچ چیز قطعی نشده است. در واقع، امانوئل ماکرون چندین بار ومستقیما با حسن روحانی گفتگو کرده است. در تهران وهمچنین در پاریس، فکرایجاد یک پیمان امنیت منطقه ای میان کشورهای همجوار خلیج فارس بارها مطرح شده است. فاجعه سوریه به اوج رسیده است وایجاب می کند که بازسازی سیاسی منطقه هرچه سریعتر آغاز شود و بنابراین به اسرائیل، که سیاست ضد ایرانی نتانیاهو بیش از پیش وآشکارا مورد انتقاد قرار می گیرد، ضمانت های واقعی داده شود. این وظیفه سنگینی است بویژه اگر اظهارات ضد ایرانی وطرفدار اسرائیل ولیعهد عربستان در ایالات متحده را در نظر گیریم، اما هیچ چیز تغییرناپذیرنیست.درسال ٢٠٠٣، فرانسه درفردای مخالفتش با جنگ عراق، دست یه ابتکارعمل گفتگو با ایران زد. وزیر امور خارجه آنوقت، دومینیک دو ویلپن، به همراه همپایه های بریتانیائی وآلمانیش به تهران سفر کردند. قرار بود که مذاکرات روز ٢١ اکتبر٢٠٠٣ به توافقی مبنی برممنوعیت دست یابی ایران به سلاح هسته ای منجر شود. اما واشنگتن این توافق را به شکست کشاند. آیا امانوئل ماکرون، پس از سفرش به ایالات متحده دراواخر آوریل، نمی تواند به تهران برود وروند خروج از بن بست را به راه اندازد؟ هیچ کشور دیگری بجز فرانسه در موقعیتی نیست که بتواند این مخاطره سخت اما ضروری را بپذیرد.
منبع : نشریه نامه اتاق بازرگانی –فروردین و اردیبهشت 1397